پرک
پنج شنبه 17 دی 1394برچسب:عشق،گذشت،زمان،شکنجه،رهاکردن, :: 12:15 :: نويسنده : علی

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد

 

به مژگان خارهای راه رفتن
به ناخن سنگ‌های خاره سفتن
به بی‌تقصیری اندر حبس تاریک
پیام حکم قتل خود شنفتن
مرا خوش‌تر بود از یک تملق
به نزد مردمان سفله گفتن

 

پنج شنبه 19 آذر 1394برچسب:سهراب سپهری,, :: 23:50 :: نويسنده : آرش

قاصدک شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست که زتنهایی خود دلتنگ است
بنشین روی نسیمی که از احساس ربون می آید
وبخوان شعرم را در گوشش
یک نفر خواب تورا می بیند
یک نفر لحظه ای از یاد نخواهد برد تورا
یک نفر شور دلش عشق صمیمانه ی توست
قاصدک شعر مرا از بر کن
گرنمی خواهی قدم زن در دل تا رم ببین
شادی و غصه به هم آمیخته
قاصدک بر اوج دلم پر بگشای
وسفر کن در اوج نسیم
میدانی قاصدک مهربانی های من بی انتهاست
لبخندم جاریست
وقتی در عمق نسیم می خواند
عقده بازی های پنهان دلش را در دلم
من فقط سعی وجودم دارم
که تبسم راکنم جاری جرین عشق بی ریا
قاصد برگوش شبنم برسان
یاسی بی انتها درکوی توست
وسرت رابرنمیگردانی
تا مبادا که به چشمان ظریفت بخورد
چره ی معصوم یاس
یا مبادا که به گوشت برسد
آن ندای بی نوا
قاصدک جان من تو را تقدیم شبنم کردم
لایق چون تونبودش برگرد
من میخواهم تورا محو تماشای شقایق بکنم
یا ستاره روشن
تا بفهمی سر سپرده یاس است
یاکه عاشق یاکه یک دیوانه
قاصدک شعر مرا از برکن
وبخوان شعرم را
در ره طولانی عشق
قاصدک شعر مرا گونه ای از بر کن
تا فراموش نشود از ذهنت
ولی از یاد مبر
شعر من بی انتهاست.......

چهار شنبه 18 آذر 1394برچسب:مهدی اخوان ثالث,زمستان,هوا,ناجوانمردانه,سرد,, :: 19:51 :: نويسنده : آرش

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است.

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم

زچشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است...آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم

منم من سنگ تیپا خورده رنجور

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در بگشای دلتنگم

حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می‌گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می‌دهد بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دست‌ها پنهان

نفس‌ها ابر دل‌ها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلور آجین

زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهروماه

زمستان است

.....

 

صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
  • جی پی اس ردیاب ماشین
  • ال ای دی هدلایت زنون led
  • جلو پنجره زوتی

  • تبادل لینک هوشمند

    برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پرک و آدرس perk.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 85393
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


Alternative content